معنی ساتر

لغت نامه دهخدا

ساتر

ساتر. [ت ِ] (ع ص، اِ) پوشنده. (آنندراج). || پوشش. || روپوش. سرپوش.
- ساتر عورت، پوشنده ٔ عورت. عورت پوش.

ساتر. (اِخ) قومی بودند که در قرن پنجم پیش از میلاد در تراکیه در آسیای صغیر می زیستند. هرودوت گوید:تنها قومی بودند که در حمله ٔ خشایارشا (480 ق. م) مطیع او نگردیدند و آزادی خود را تا زمان ما [هرودوت] حفظ کردند. رجوع به ایران باستان ج 1 ص 748 شود.

فرهنگ معین

ساتر

(اِفا.) پوشاننده، پنهان - کننده، (اِ.) پوشش. [خوانش: (تِ) [ع.]]

فرهنگ عمید

ساتر

پوشاننده، پنهان‌کننده،

حل جدول

ساتر

پوشاننده

مترادف و متضاد زبان فارسی

ساتر

پرده‌پوش، پوشاننده، پوشنده، رازپوش، سرپوش، پوشش، عیب‌پوش،
(متضاد) پرده‌در، افشاگر

فرهنگ فارسی هوشیار

ساتر

پوشنده، روپوش، عورت پوش

فرهنگ فارسی آزاد

ساتر

ساتِر، پنهان کننده- پوشاننده- روپوش- پوشش

معادل ابجد

ساتر

661

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری