مصنوع
جعل
Hergestellt (in) [verb]
متشکل
1375
ترجمه شده
متلاشی شده
گداخته شده
نوشته شده
بهشت گمشده
آگاه شده
برچیده شده
پاره شده
پوشیده شده
ترک شده
مغلوب شده
نابود شده
سرشته شده
امیخته شده
آراسته شده
گداخته شدن
برشته شده
بافته شده
ثابت شده
زاده شده
بسته شده
ختم شده
اخذ شده