معنی ساریگ
لغت نامه دهخدا
ساریگ. (اِ) رجوع به ساریغ شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
برزیلی گربک از جانوران (اسم) پستانداریست از راسته کیسه داران که به جثه یک گربه است و گوشتخوار است و بومی آمریکای جنوبی است و شبها برای شکار از لانه اش خارج میشود و دارای دندانهای نیش برنده است. بچه های این حیوان هنگام احساس خطر بر پشت مادر سوار میشوند و دم خود را به دم او میپیچانند ساریگ.
فرهنگ عمید
جانوری پستاندار، همهچیزخوار، و کیسهدار، به اندازۀ گربه با دندانهای نیش تیز و بُرّنده که در جنگلهای امریکای جنوبی زندگی میکند،
حل جدول
پستاندار کوچک درختی آمریکا
ساریگ
پستاندار کوچک درختی آمریکا
پستاندار کوچک درختی آمریکا
ساریگ
از کیسهداران
ساریگ
پستاندار کوچک کیسه دار
ساریگ
نویسنده مشهور اتریشی
ساریگ
پستاندار کوچک درختی در آمریکا
ساریگ
جانور آمریکایی
ساریگ
جانور درختی آمریکایی
ساریگ
جانوری کیسه دار
ساریگ
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
= ساریگ (از برزیلی): (اِ.) پستانداری از راسته کیسه داران به جثه یک گربه که گوشتخوار و بومی آمریکای جنوبی است، شب ها برای شکار از لانه اش خارج می شود و دارای دندان های نیش برنده است.
معادل ابجد
291