معنی سازوبرگ

فرهنگ معین

سازوبرگ

(زُ بَ) (اِمر.) تجهیزات، ابزار و آلات.

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

سازوبرگ

اسلحه، تجهیزات، یراق، باروبنه، اسباب، لوازم


تجهیزات

اسباب، سازوبرگ، عدت، لوازم، یراق، اسلحه


یراق

چفت، قفل، اسباب، اسلحه، سازوبرگ، فراویز

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تشکیلات

سازوبرگ

فرهنگ عمید

زین افزار

زین‌ و برگ، سازوبرگ ستور،
سلاح جنگ،

عربی به فارسی

جهز

اراستن , سازمندکردن , مجهز کردن , مسلح کردن , سازوبرگ دادن

فرانسوی به فارسی

quiper (verbe)

اراستن , سازمندکردن , مجهز کردن , مسلح کردن , سازوبرگ دادن.


quipez (verbe)

اراستن , سازمندکردن , مجهز کردن , مسلح کردن , سازوبرگ دادن.


quipons (verbe)

اراستن , سازمندکردن , مجهز کردن , مسلح کردن , سازوبرگ دادن.


quipent (verbe)

اراستن , سازمندکردن , مجهز کردن , مسلح کردن , سازوبرگ دادن.

معادل ابجد

سازوبرگ

296

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری