معنی ساز و آواز شبانه در موسیقى کلاسیک
حل جدول
سرناد
ساز و آواز شبانه کلاسیک
سرناد
ساز و آواز شبانه
سرناد
ساز و آواز شبانه غربى
سرناد
آواز داستان گو در موسیقى کلاسیک
بالاد
موسیقى سه بخشى در موسیقى کلاسیک
تریو
فرمى در موسیقى کلاسیک
کنسرتو
موسیقى سه بخشى کلاسیک
تریو
لغت نامه دهخدا
ساز و آواز. [زُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) آواز توأم با صدای ساز. و جمعی دیگر گفته اند که ارغنون ساز و آواز هفتاد دختر خواننده و سازنده است که همه یک چیز را بیکبار و بیک آهنگ با هم بخوانند و بنوازند. (برهان در ماده ٔ ارغنون). || بزن و بکوب. ساز و نوا. ساز و سرور. رجوع به ساز شود.
شبانه
شبانه. [ش َب ْ با ن َ / ن ِ] (ع اِ) طایری است خوش آواز. (غیاث اللغات). || آتش افروزنده. (غیاث اللغات).
شبانه. [ش ُ / ش َ ن َ / ن ِ] (اِ) چوپان و شبان. (از برهان). رجوع به شبان و چوپان شود.
شبانه. [ش َ ن َ / ن ِ] (اِ) هر حافظ و نگهبان را گویند. (فرهنگ نظام). نگاهدارنده و محافظت کننده و نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ و نگهبان را گویند عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری). || شبان گله ٔ گوسفند. (فرهنگ نظام). راعی که نگاهدارنده و محافظت کننده ٔ گوسفندان است. (برهان قاطع). شبان و حافظ و نگهبان. (انجمن آرا) (آنندراج). حافظ ونگهبان گله ٔ گوسپند. (فرهنگ جهانگیری):
گفت با خود کزین شبانه ٔ پیر
شاهی آموختم زهی تدبیر.
نظامی.
من بدو داده حرز خانه ٔ خویش
خوانده او را نه سگ، شبانه ٔ خویش.
نظامی.
چون گرگ بره ز میش بربود
فریاد شبانه کی کند سود.
نظامی.
کلاسیک
کلاسیک. [کْلا / ک ِ] (فرانسوی، ص) آنچه در کلاسها بکار رود. کلاسی. درسی، کتاب کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه مربوط بدوره ٔ یونان و روم قدیم یا مؤلفان بزرگ قرن 17 میلادی است: زبانهای کلاسیک، تئاتر کلاسیک. (فرهنگ فارسی معین). || آنچه بمنزله ٔ نمونه و سرمشق در طبقه خود به کار رود. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ عمید
ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم: نمایشنامهٴ کلاسیک،
ویژگی آثار ادبی و هنری دورانهای گذشته: ادبیات کلاسیک،
ویژگی هر آن چه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی،
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک (صفت) آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها ی کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی
معادل ابجد
1008