معنی ساقه جداشده گندم و جو

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

ساقه

(قَ) [ع. ساقه] (اِ.) دنباله سپاه.

لغت نامه دهخدا

ساقه

ساقه. [ق َ / ق ِ] (اِخ) محلی است در 200 هزارگزی تهران میان قم و باغیک و آنجا ایستگاه راه آهن است.

ساقه. [ق َ] (اِخ) قصبه ای است در جنوب حبشه واقع در ناحیه ٔ لیمو، در کنار نهر کیبه و تجارت قهوه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی).

معادل ابجد

ساقه جداشده گندم و جو

612

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری