معنی سالیون

لغت نامه دهخدا

سالیون

سالیون. [ل ِ] (اِ) تخم کرفس کوهی است. (برهان) (آنندراج) (شرفنامه ٔ منیری) (الفاظ الادویه). اسم یونانی کرفس را گویند، رستنی باشد معروف. (برهان) (تحفه ٔ حکیم مؤمن). تخم کرفس کوهی است اما در کتب طبی فطراسالون گفته و صحیح همین است و یونانی است و فطرا بمعنی کرفس است و سالیون کوه. (رشیدی) (آنندراج). || جعفری. (سبزی خوردن). || تخم جعفری کوهی. (استینگاس).

فرهنگ عمید

سالیون

کرفس،
تخم کرفس،

حل جدول

سالیون

اسم یونانی کرفس

فرهنگ فارسی هوشیار

سالیون

یونانی رواس (کرفس الما ء) از گیاهان کرفس آبی

معادل ابجد

سالیون

157

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری