معنی سایرین
لغت نامه دهخدا
سایرین. [ی ِ ری] (ع اِ) ج ِ سایر. دیگران. رجوع به سائرین و سائر شود.
حل جدول
دیگران
فرهنگ واژههای فارسی سره
دیگران
کلمات بیگانه به فارسی
دیگران
مترادف و متضاد زبان فارسی
دیگران، افراد دیگر، اشخاص دیگر،
(متضاد) همانها، همینها
فارسی به عربی
استراحه
فرهنگ فارسی هوشیار
در تازی نیامده دیگران (اسم) جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند.
فارسی به آلمانی
Ausruhen, Beruhen, Rast (f), Rasten, Ruhe (f), Ruhen
معادل ابجد
331