معنی سبزرنگ
لغت نامه دهخدا
سبزرنگ. [س َ رَ] (ص مرکب) گندم گون. اسمر. (مجموعه ٔ مترادفات ص 302):
رطب سبزرنگ است کی سرخ گردد
که آب مه و ماه آبی نبیند.
خاقانی.
فرهنگ عمید
هرچیزی که به رنگ سبز باشد، سبزارنگ،
حل جدول
اخضر
معادل ابجد
339