معنی ستاره ای درصورت فلکی جبار

فرهنگ عمید

جبار

ستمگر، ظالم: ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخ‌ها به معجرها (منوچهری: ۴)،
از صفات باری‌تعالی،
(اسم) (نجوم) از صورت‌های فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره به‌صورت مردی چماق‌به‌دست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابط‌الجوزا از ستارگان قدر اول می‌باشد،
[قدیمی] پادشاه مسلط، قاهر، و قادر،
[قدیمی] متکبر: هست جبار ولیکن متواضع گهِ جود / متواضع که شنیده‌ست که جبار بُوَد؟ (منوچهری:۳۰۷)،

قتلی که قصاص یا دیه ندارد،

نام های ایرانی

جبار

پسرانه، نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راستدارد، دارای سلطه و قدرت

فرهنگ معین

جبار

(ص.) قاهر، ستمگر.2- مرد بلند قامت و قوی، یکی از صفات خدای تعالی است، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، دو ستاره پُر نور آن ابط الجوزا و قدم الجبار می باشد. [خوانش: (جَ بّ) [ع.]]


فلکی

(ص نسب.) منسوب به فلک، آسمانی، عالم علم فلک، منجم، ستاره شمار. [خوانش: (فَ لَ)]

فارسی به عربی

لغت نامه دهخدا

فلکی

فلکی. [ف َ ل َ] (اِخ) جعفربن محمد. مکنی به ابومعشر. رجوع به ابومعشر بلخی شود.

فلکی. [ف َ ل َ] (از ع، ص نسبی) منسوب به فلک. (از اقرب الموارد). آسمانی. سماوی. (یادداشت مؤلف):
این بوی سای، این فلکی هاون
میسایدم به دسته ٔ آزارش.
ناصرخسرو.
|| به کنایت، بلند و مهم و ارزنده. بلند همچون آسمان. عالی:
مأمون گویند همتی فلکی داشت
جمله جهان است پیش همت او دون.
فرخی.
همت های فلکی بینمش
سیرت های ملکی بینمش.
منوچهری.
|| به کنایت، عالِم علم فلک را گویند. ج، فلکیون. (از اقرب الموارد). منجم. اخترشمار. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) قسمی مروارید شبیه به فلکه ٔ مغزل یابادریسه ٔ دوک، و آن را به فارسی بادریسگی نامند.

فلکی. [ف َ ل َ] (اِخ) اسماعیل بن مصطفی (یا اسماعیل پاشا) فلکی. از علمای ریاضی دان مصر و اصلاً ترک است. ولادت و تحصیل او در قاهره بود و تحصیلات عالی خود را در پاریس پایان داد. مدرسه ٔ علوم مهندسی قاهره را او تأسیس کرد. او راست: بهجه الطالب فی علم الکواکب. الاَّیات الباهره فی النجوم الزاهره. الدررالتوفیقیه. و نیز او راست تقاویم فلکیه که هرساله به عربی و فرانسوی انتشار میداد. وفات او به سال 1319هَ. ق. / 1901 م. بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 114).

فلکی. [ف َ ل َ] (اِخ) محمودپاشا، محمود حمدی فلکی. مهندس ریاضی، از علمای مصر. در شهر حصه متولد شد و دراسکندریه و سپس در قاهره به تحصیل پرداخت و به سمت استاد ریاضی و علوم مدرسه ٔ بولاق تعیین شد. به سال 1275 هَ. ق. عضو «المعهد العلمی المصری » گردید. به سال 303 هَ. ق. / 1885 م. درگذشت. او راست: خریطه الوجه البحری بمصر. التقاویم الاسلامیه و الاسرائیلیه. الاسکندریه القدیمه. التنبؤ عن ارتفاع النیل قبل ارتفاعه. المقاییس و المکاییل بالدیار المصریه و مقابلتها بالمقاییس الافرنسیه. اهرام الجیزه. عمر اهرام مصر. حساب التفاضل و التکامل. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1012).

عربی به فارسی

فلکی

ستاره شناس , اخترشناس , منجم

معادل ابجد

ستاره ای درصورت فلکی جبار

1923

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری