معنی ستایش کردن

لغت نامه دهخدا

ستایش کردن

ستایش کردن. [س ِ ی ِ ک َ دَ] (مص مرکب) مدح کردن. نیکویی گفتن. ستودن:
به پیش بزرگان ستایش کنیم
همه پیش یزدان نیایش کنیم.
فردوسی.
به پیروزی ایدر نیایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم.
فردوسی.
ستایش سخن خویشتن مکن سعدی
که زشت خوب نگردد بجامه ٔ رنگین.
سعدی.

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستایش کردن

تحسین کردن، ستودن،
(متضاد) نکوهیدن، نکوهش کردن، ثنا گفتن، مدح کردن، تمجید کردن،
(متضاد) نکوهیدن، نکوهش کردن، قدح گفتن، هجو کردن

فارسی به انگلیسی

ستایش‌ کردن‌

Exalt, Laud, Magnify, Praise, Venerate

فارسی به عربی

ستایش کردن

امدح، مجد

فرهنگ فارسی هوشیار

ستایش کردن

مدح کردن، ستودن، شمریدن

فارسی به ایتالیایی

ستایش کردن

elogiare

lodare

واژه پیشنهادی

ستایش کردن

پرستیدن

تمحید

احماد

معادل ابجد

ستایش کردن

1045

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری