معنی ستمدیده

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

ستمدیده

کسی که به او ظلم و ستم شده، ستم‌کشیده، ستم‌رسیده، مظلوم، ستم‌زده، ستم‌چشیده،


سوخته دل

دل‌سوخته، آزرده‌دل، غمناک،
ستمدیده،
مصیبت‌دیده،


دل سوخته

سوخته‌دل، ستمدیده، مصیبت‌دیده، آزرده‌دل، غمناک،

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستم‌دیده، ستمدیده

بدبخت، جوردیده، مظلوم،
(متضاد) ظالم، ستمکار، ستم‌ستیز


متظلم

دادخواه، شاکی، عارض، متشکی، ستمدیده

کلمات بیگانه به فارسی

مظلوم

ستمدیده

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مظلوم

ستمدیده


مستضعف

فرودست، تهیدست، ستمدیده، بینوا

فرهنگ فارسی هوشیار

ظلیم

ستمدیده، مظلوم


مظلوم

جفا شده، ستمدیده

فرهنگ معین

مظلوم

(مَ) [ع.] (اِمف.) ستمدیده.

معادل ابجد

ستمدیده

523

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری