معنی ستوان کلمبو

حل جدول

ستوان کلمبو

کارآگاه سریال پلیسی


کلمبو

پایتخت کشور سریلانکا


ستوان بد

فیلمی با بازی نیکلاس کیج


ستوان قدیم

نایب

لغت نامه دهخدا

ستوان

ستوان. [س ُت ْ] (اِ) امروز بدرجه ٔ نظامی اطلاق شود که شامل سه رتبه است، ستوان یکم (نایب اول)، ستوان دوم (نایب دوم)، ستوان سوم (نایب سوم)، پائین تر از ستوان «استوار یکم » و بالاتراز ستوان یکم «سروان ». (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). ستوان دریایی، ناوبان. ستوان شهربانی، رسدبان.

ستوان. [س ُت ْ] (ص) بمعنی استوار است که مضبوط باشد. || محکم. || معتمد و امین. || باور داشتن. (آنندراج) (برهان).


کلمبو

کلمبو. [ک ُ ل ُ ب ُ] (اِخ) بندری در جزیره ٔ سیلان که مرکز این جزیره نیز هست و 425000 تن سکنه دارد. بندری است پر آمد و رفت ویکی از مراکز صنعتی نیز می باشد. (از لاروس). در دهانه ٔ رود کلانی واقع است و بزرگترین شهر و بندر سیلان و مرکز استخراج زغال سنگ و کارهای دستی بومی است و دانشگاه و کالج دارد. نخستین بار بوسیله ٔ پرتغالیان مسکون و آباد شد (1517 م.) و به یاد کریستوفر کلمبوس به کلمبو موسوم گردید. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر).

فرهنگ عمید

ستوان

(نظامی) افسری که درجه‌اش بالاتر از استوار و پایین‌تر از سروان است: ستوان‌یکم، ستوان‌دوم، ستوان ‌سوم،
(صفت) [قدیمی] محکم،
(صفت) [قدیمی] پایدار، پابرجا،
(صفت) [قدیمی] امین،

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

ستوان

(ص مر.) استوار محکم، امین، (اِ.) درجه ای است از درجات افسری. [خوانش: (سُ)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

ستوان

استوار، پابرجا، محکم، نایب، امین، معتمد

فرهنگ فارسی هوشیار

ستوان

استوار، محکم، معتمد و امین


ستوان فقرات

مازن پشت سرخاش (گویش گیلکی) تیره ی پشت

فارسی به عربی

ستوان

مساعد

فارسی به ترکی

معادل ابجد

ستوان کلمبو

615

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری