معنی سدن
لغت نامه دهخدا
سدن. [س َ] (ع مص) خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را و دربانی نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج). خدمت کردن کعبه. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). || فروهشتن جامه یا پرده را. (منتهی الارب).
سدن. [س َ دَ] (ع اِ) پرده یا پرده بازگیر. ج، اسدان. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به سدل شود.
سدن. [س َ دَ] (اِخ) دهی است از دهستان رستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان واقع در 12 هزارگزی باختری گرگان و 3 هزارگزی جنوب شوسه ٔ گرگان به کردکوی. هوای آن معتدل و مرطوب است و سکنه ٔآن 235 تن است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های نخی و کرباسبافی است. راه فرعی بشوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
حل جدول
پرده
گویش مازندرانی
فنی در کشتی محلی
فرهنگ فارسی هوشیار
پرده داری دربانی در خدایخانه یابتخانه، فرو هشتن جامه را پرده پرده ی بارگیر پرده ی کجاوه
معادل ابجد
114