معنی سرازیری
لغت نامه دهخدا
سرازیری. [س َ] (حامص مرکب، اِ مرکب) نشیب، مقابل فراز.
- امثال:
هر سرازیری یک سربالایی دارد.
فارسی به انگلیسی
Chute, Declension, Declination, Decline, Declivity, Descent, Dip, Downgrade, Fall, Inclination, Incline, Slope, Tilt, Tip
فرهنگ فارسی هوشیار
سرازیر شدن سراشیبی دارای شیب بودن. یا سرازیری قبر. سرازیر شدن مرده به هنگام دفن، سراشیب شیب.
فرهنگ معین
(حامص.) سراشیبی، (اِ.) سراشیب. [خوانش: (~.)]
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
درکه، سراشیبی، شیب، نشیب،
(متضاد) فراز، سربالایی
فارسی به عربی
فرهنگ عمید
سراشیبی، شیبداری،
راهی که رو به نشیب برود،
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Dia (n), Eintauchen, Gleiten, Rutschen, Senkung (f), Tauchen
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
488