معنی سرایت ، اپیدمی
حل جدول
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سرایت. [س ِ ی َ] (ع مص) تأثیر و دررفتن واثر کردن چیزی در چیزی. (غیاث). سرایه:
نیست یک تن در این همه اطراف
کاندر او وهن را سرایت نیست.
مسعودسعد.
رجوع به سرایه شود. || درگذشتن از چیزی. (غیاث اللغات از صراح اللغه). رجوع به سرایه شود.
فرهنگ عمید
(پزشکی) شیوع بیماریای که میتواند افراد بسیاری را همزمان مبتلا کند،
[مجاز] شیوع یک پدیده یا رفتار،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیماریشایع، شیوع، عالمگیر، مسری، همهجاگیر
واژه پیشنهادی
فرهنگ واژههای فارسی سره
بیماریِ واگیر، فراگیری، همه گیری، همه گیری
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی بیماری واگیر
فارسی به عربی
ارسال
معادل ابجد
738