معنی سرباز زدن
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
امتناعورزیدن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، اعراض کردن، سر برتافتن، رویگردان شدن،
(متضاد) اطاعت کردن، منقاد شدن
فارسی به انگلیسی
Balk, Demur, Refuse, Withhold
فارسی به عربی
قمامه
معادل ابجد
331