معنی سردار ایرانی ضد خلفای عباسی

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

عباسی

عباسی. [ع َب ْ با] (ص نسبی) منسوب به عباس. رجوع به عباس شود. || سرخ به کبودی مایل. || کنایت از رنگ سیاه است چرا که خلفای عباسی لباس سیاه رامقبول خود ساخته بودند. (غیاث اللغات) (آنندراج).

فرهنگ عمید

عباسی

از نوادگان عباس: خلفای عباسی،
(اسم، صفت نسبی، منسوب به شاه عباس) در دورۀ صفوی، واحد پول ایران، ‌ برابر با یک‌پنجاهم تومان،
(اسم، صفت نسبی) [منسوخ] در دورۀ قاجار، واحد پول ایران، برابر با چهار شاهی یا دویست دینار،

معادل ابجد

سردار ایرانی ضد خلفای عباسی

2405

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری