معنی سردشدن

حل جدول

سردشدن

تبرید ، یخ کردن

فارسی به آلمانی

سردشدن یا کردن

Erkältung (f), Kalt, Kälte (f), Schnupfen, Spannungslos

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

cooling

تبرید، سردشدن


cool off

سردشدن


cold

سردشدن یا کردن

ترکی به فارسی

اؤشؤمک

سردشدن کسی

فرانسوی به فارسی

froid

سرما , سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن. , سرما , سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.

فرهنگ فارسی هوشیار

شبم

‎ سردشدن، سرما ‎ سرمازده، گرسنگی -3 زهر

فنلاندی به فارسی

kylm

سرما , سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.

آلمانی به فارسی

Kalt

سرما, سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.


Erk ltung (f)

سرما, سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.


K lte (f)

سرما, سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.

ایتالیایی به فارسی

freddo

سرما , سرماخوردگی , زکام , سردشدن یا کردن.

سوئدی به فارسی

kyliga

سرما، سرماخوردگی، زکام، سردشدن یا کردن،

معادل ابجد

سردشدن

618

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری