معنی سرراست

لغت نامه دهخدا

سرراست

سرراست. [س َ] (ص مرکب) راه راست بی پیچ و خم. مستقیم. || (ق مرکب) در تداول عامه، بی کم و کاست. درست. علی الیقین.

فرهنگ معین

سرراست

(ص مر.) راست و مستقیم، (ق مر.) کامل، بی کم و کاست. [خوانش: (سَ)]

فرهنگ عمید

سرراست

مستقیم، راه راست، بی‌پیچ‌وخم،
بی‌کم‌وکاست،
بدون ابهام و پیچیدگی،

حل جدول

سرراست

فاقد پیچ و خم

فارسی به انگلیسی

سرراست‌

Direct, Immediately, Straightforward, Near, Straight

فارسی به عربی

سرراست

مباشر

فرهنگ فارسی هوشیار

سرراست

مستقیم

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

سرراست

921

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری