معنی سرراهی
لغت نامه دهخدا
سرراهی. [س َ رِ] (اِ مرکب) صدقه که مسافر گاه به راه افتادن به فقرا دهد. (یادداشت مؤلف). || آنچه مسافر هنگام سفر به کسان خود انعام دهد. || (ص نسبی) کوی یافت. لقیط. نوزادی که اورا کنار راه گذارند تا کسی وی را برد و بپروراند.
- بچه ٔ سرراهی، کودکی که آن را از سر راه برگرفته باشند و پدر و مادر او معلوم نباشد.
فرهنگ معین
(~.) (ص نسب.) نوزادی که کنار راه گذارند تا کسی او را ببرد و بزرگ کند.
فرهنگ عمید
پولی که قبل از مسافرت به مسافر میدهد،
(صفت نسبی) کودک نوزاد که او را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد،
حل جدول
رها شده در سر راه
فرهنگ فارسی هوشیار
کودکی را کنار راه بگذارند تا دیگری ببرد
معادل ابجد
476