معنی سرزدن

حل جدول

سرزدن

ناگهان و بدون اطلاع قبلی نزد کسی رفتن


سرزدن گناه

ارتکاب


ناگهان و بدون اطلاع قبلی نزد کسی رفتن

سرزدن

فارسی به انگلیسی

سرزدن‌

Behead, Issue

فارسی به آلمانی

سرزدن

Betrag


چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن

Doppelbild (m), Geist (m), Gespenster (m), Spuk (m)

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ترکی به فارسی

اوغراماک

سرزدن، سرکشیدن

انگلیسی به فارسی

amount

مقدار (vi): سرزدن


ghost

چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن

فرهنگ پهلوی

خاور

جای خورشید یا سرزدن خورشید

مترادف و متضاد زبان فارسی

برون آمدن

خارج‌شدن،
(متضاد) داخل شدن، دمیدن، روییدن، سرزدن، سبز شدن

آلمانی به فارسی

betrag

(وء):سرزدن , بالغ شدن , رسیدن , (ن):مبلغ , مقدار میزان.

فنلاندی به فارسی

lukum r

سرزدن , بالغ شدن , رسیدن ,:مبلغ , مقدار میزان, شمار , شمردن.

معادل ابجد

سرزدن

321

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری