معنی سرشاخ شدن

لغت نامه دهخدا

سرشاخ شدن

سرشاخ شدن. [س َ ش ُ دَ] (مص مرکب) گلاویز شدن دو گاو با هم و بند کردن شاخهای خود به یکدیگر. || گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی. || مجازاً، به پر وپای کسی پیچیدن. پرخاش کردن. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

سرشاخ شدن

(~. شُ دَ) (مص ل.) گلاویز شدن، درگیر شدن.

حل جدول

سرشاخ شدن

گلاویز و درگیر شدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرشاخ شدن

گلاویزشدن، زورآزمایی کردن، مبارزه کردن، جنگیدن (دو گاو)، درگیر شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

سرشاخ شدن

(مصدر) گلاویز شدن دو گاو با هم و بند کردن شاخهای خود به یکدیگر، (کشتی) گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی، بپر و پای کسی پیچیدن پر خاش کردن.

معادل ابجد

سرشاخ شدن

1515

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری