معنی سرقلیان
لغت نامه دهخدا
سرقلیان. [س َ ق َل ْ] (اِ مرکب) سرغلیان. چیزی است که تمباکو در آن گذاشته آتش بر آن گذارند و در هندوستان چلم و در فارسی سرچلم و چلم و قلیان هر دو بمعنی حقه است که مشهور و متعارف است. (آنندراج). قسمتی از قلیان از سفال یا چینی یا سنگ که تنباکو و آتش قلیان در آن جای دارد. (یادداشت مؤلف). چلم. (مجموعه ٔ مترادفات ص 119):
که سرقلیان طبع آن شکرریز
بود لبریز تمباکوی انگیز.
ملا فوقی (از آنندراج).
فرهنگ عمید
آلتی سنگی یا فلزی که در آن تنباکو میکنند و بر سر قلیان میگذارند،
حل جدول
چلم
معادل ابجد
451