معنی سرمایه دار
لغت نامه دهخدا
سرمایه دار. [س َ ی َ / ی ِ] (نف مرکب) صاحب ثروت و مال دار. (آنندراج). کسی که دارای مال و ثروت فراوان است:
بود سرمایه داران را غم بار
تهی دست ایمن است از دزد و طرار.
نظامی.
تأمل به حسرت کنان شرمسار
چو درویش بر دست سرمایه دار.
سعدی.
بلنداختری نام او بختیار
قوی دستگه بود و سرمایه دار.
سعدی.
|| دارنده. مالک. صاحب. خداوند:
ز دیدار اینان ندارم شکیب
که سرمایه داران حسنند و زیب.
سعدی.
فرهنگ عمید
دارای سرمایه، صاحب سرمایه، پولدار، ثروتمند،
حل جدول
کاپیتالیست
فارسی به انگلیسی
Capitalist, Capitalistic, Capital
فارسی به ترکی
kapitalist
فارسی به عربی
خبیر مالی، راسمالی
فرهنگ فارسی هوشیار
صاحب ثروت و مالدار
فارسی به آلمانی
Kapitalist (m)
معادل ابجد
521