معنی سرمد و جاویدان

حل جدول

سرمد و جاویدان

نوتاش


جاویدان و ابدی

سرمد


باقی و جاویدان

سرمد، فناناپذیر، مخلد، مدام، مستدام


سرمد

جاودانى


جاویدان

انوش

لغت نامه دهخدا

سرمد

سرمد. [س َ م َ] (ع ص، ق) همیشه و دایم. (آنندراج) (منتهی الارب) (غیاث). پیوسته. (دهار). همیشه. (مهذب الاسماء) (السامی):
چنو نه هست و نه بود و نه نیز خواهد بود
فراق او متواتر هوای او سرمد.
منجیک.
بس کس کو گیرد و نبخشد هرگز
بس کس کو گیرد و ببخشد سرمد.
منوچهری.
بقای سرمد در نیکنامی است بحق
به نیک نامی بادا بقای تو سرمد.
سوزنی.
مادرم کرد وقت نزع، دعا
که ترا بانگ و نام سرمد باد.
خاقانی.
|| شب دراز. (منتهی الارب) (آنندراج).

فرهنگ عمید

سرمد

دائم، همیشه، پیوسته، جاوید،


جاویدان

پاینده، پایدار، همیشگی،
(قید) تا همیشه،
(قید) از مدت‌ها پیش. * جاوید،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرمد

صفت ابدی، ازلی، پایا، جاوید، جاویدان، دائم،
(متضاد) فانی


جاویدان

ابدی، ازلی، پایدار، جاودانه، جاودان، جاوید، دایم، دایمی، سرمد،
(متضاد) موقتی

فرهنگ معین

سرمد

(سَ مَ) [ع.] (ص.) پیوسته، جاوید، همیشه، دایم.

فارسی به عربی

سرمد

ازل

فرهنگ فارسی هوشیار

سرمد

همیشه، دائم، جاوید

واژه پیشنهادی

سرمد

جاوید


جاویدان

خالد

معادل ابجد

سرمد و جاویدان

385

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری