معنی سرمریی تیم فوتبال سپاهان

حل جدول

سرمریی تیم فوتبال سپاهان

امیر قلعه نویی


تیم فوتبال اصفهانی

سپاهان


سرمربی تیم سپاهان

نویدکیا


هافبک تیم سپاهان

مهدی کیانی


تیم فوتبال شهر اصفهان

سپاهان


سرمربی تیم سپاهان اصفهان

حسین فرکی


بازیکنی در تیم سپاهان

رسول نویدکیا


از بازیکنان تیم سپاهان

محمدی

پیام نیازمند

امیرحسین نیک‌پور

عزت‌الله پورقاز

فرهنگ عمید

سپاهان

آوازی در دستگاه همایون، اصفهان: نه چنان راست نهادی تو سپاهان و عراق / که کس از راهزنان ناله کند جز طنبور (سلمان ساوجی: لغت‌نامه: سپاهان)،

لغت نامه دهخدا

سپاهان

سپاهان.[س ِ] (اِخ) صفاهان. اصفهان. اصفاهان:
کنون سوی راه سپاهان شوید
وزین لشکر خویش پنهان شوید.
فردوسی.
سالار سپاهان چو ملک شد به سپاهان
برشد بهوا همچو یکی مرغ هوایی.
منوچهری.
و پس از آن زدن پسر کاکو و گرفتن سپاهان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 216).و جبال و گرگان و طبرستان و کرمان و سپاهان و خوارزم و... بکند بسوخت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 423). گاهگاه بر لفظ مبارک راندی که یک حد ملک ما سپاهان است و دیگر ترمد. (کلیله و دمنه).
ملکشه آب و آتش بود رفت آن آب و مرد آتش
کنون خاکستر و خاکی است مانده در سپاهانش.
خاقانی.
میوه های لطیف طبعفریب
از ری انگور از سپاهان سیب.
نظامی (هفت پیکر ص 293).
بدهلیز سراپرده سپاهان
حبش را بسته دامن در سپاهان.
نظامی.
مرا در سپاهان یکی یار بود
که جنگ آور و شوخ و عیار بود.
سعدی (بوستان).
و سلیمان وار هدهد اهالی سباء سپاهان را بکرشمه ٔ غمخوارگی تفقد نمود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 143). رجوع به اسپاهان و اسبهان و اصفهان و صفاهان شود. || (اِ) نام نوایی است. (شرفنامه). نام پرده ای از موسیقی. (آنندراج). نام پرده ای است از دوازده پرده ٔ موسیقی:
نه چنان راست نهادی تو سپاهان و عراق
که کس از راهزنان ناله کند جز طنبور.
سلمان ساوجی (از شرفنامه).

فرهنگ معین

سپاهان

آهنگی از موسیقی، اصفهان. [خوانش: (~.) (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

سپاهان

‎ اصفهان، آهنگی از موسیقی.

معادل ابجد

سرمریی تیم فوتبال سپاهان

1608

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری