معنی سرنیزه

لغت نامه دهخدا

سرنیزه

سرنیزه. [س َ ن َ / ن ِ زَ / زِ] (اِ مرکب) آلتی فولادین و نوک تیز که آن رابالای نیزه یا تفنگ نصب کنند. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

سرنیزه

(سَ. نِ یا نَ زِ یا زَ) (اِمر.) آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند.

فرهنگ عمید

سرنیزه

آلتی فولادی و نوک‌تیز که به سر نیزه یا تفنگ نصب کنند،

حل جدول

سرنیزه

سنان

پیکان

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرنیزه

رمح، سنان

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

سرنیزه

آلت فولادین و نوک تیز که آنرا بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند

معادل ابجد

سرنیزه

332

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری