معنی سرود
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
آواز نشاط انگیز یا مهیج، شعر حماسی که با آهنگ خوانده شود، آواز یا نغمه طرب انگیز که چند تن با هم و با یک آهنگ بخوانند. [خوانش: (سُ) [په.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
نغمه، آواز،
(موسیقی) آواز طربانگیز یا هیجانآمیز که چند تن با هم به یک آهنگ بخوانند،
(موسیقی) سازی زهی و آرشهای با دستۀ کوتاه و کاسۀ دوتایی بزرگ و کوچک که اغلب در سیستان و بلوچستان و پاکستان نواخته میشود، قیچک،
* سرود ملی: (موسیقی) سرود رسمی یک کشور که حاکی از وطندوستی و غرور و افتخارات مردم آن کشور است،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آواز، آهنگ، ترانه، تصنیف، خنیا، نشید، نغمه، نوا،
(متضاد) مرثیه، نوحه
فارسی به انگلیسی
Anthem, Carol, Chanson, Song
فارسی به ترکی
marş
فارسی به عربی
اغنیه، انشوده، ترتیله، غن، مزمور، نشید
تعبیر خواب
دیدن سرود در خواب، بزرگان را دلیل رسوائی بود و درویشان را دلیل غم و اندوه بود. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
سرود گفتن درخواب برشش وجه بود. اول: کلام باطل. دوم: غم و اندوه. سوم: مصیبت. چهارم: رسوائی. پنجم: جنگ. ششم: علم و حکمت آموختن. - امام جعفر صادق علیه السلام
سرود گفتن درخواب، سخن باطل بود. اگر بیند که سرود می گفت، دلیل است که سخن باطل گوید و بدو غم و اندوه رسد. اگر بیند که سرود با نواها می زد، دلیل مصیبت بود. اگر بیند که سرود می گفتند و او می شنود، دلیل که سخن دروغ شنود. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
آواز نشاط انگیز یا مهیج (انسان پرنده) نغمه، شعر آهنگدار دارای جنبه حماسی ملی وطنی. یا سرود پارسی. یکی از آهنگهای موسیقی قدیم. یا سرود شاهنشاهی. سرود حاکی از ستایش شاه. یا سرود ماورا ء النهری. یکی از آهنگهای موسیقی قدیم. یا سرود ملی. سرود رسمی یک کشور و آن حاکی از روحیه تاریخ و سنن آن کشور است.
فارسی به ایتالیایی
inno
فارسی به آلمانی
Kirchenlied (n), Singen, Singen
معادل ابجد
270