معنی سروصدا
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
المشنگه، جنجال، دادوفریاد، شلوغی، غریو، غوغا، همهمه، هنگامه،
(متضاد) سکوت، آرامش
فارسی به انگلیسی
Ballyhoo, Commotion, Discord, Horseplay, Hullabaloo, Hurly-Burly, Noise, Noisiness
فارسی به ترکی
gürültü, patırtı
فارسی به عربی
انفجار، اهتمام، صخب، ضوضاء
فرهنگ فارسی هوشیار
جنجال، هیاهو، فریاد
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
361