معنی سر و مر
لغت نامه دهخدا
سر و مر. [س ُ رُ م ُ] (ص مرکب، از اتباع) سخت فربه: سر و مر و گنده.
فرهنگ معین
(سُ رُ مُ) (ص مر.) (عا.) سالم، تندرست.
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) چاق و چله و سالم سالم و سرحال. یا سر و مر و گنده. چاق و چله و سالم.
فرهنگ عوامانه
به معنی چاق و فربه است گویند سر و مر و گنده.
معادل ابجد
506
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


