معنی سفک
لغت نامه دهخدا
سفک. [س َ] (ع مص) خون ریختن و اشک ریختن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). ریختن خون و اشک را. (از منتهی الارب) (غیاث) (آنندراج). || بسیار کردن سخن را. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
فرهنگ معین
(سَ فْ) [ع.] (مص م.) ریختن، ریختن آب یا خون.
فرهنگ عمید
ریختن، ریختن آب یا خون. δ بیشتر به معنی خون ریختن استعمال میشود،
* سفک دماء: [قدیمی] ریختن خونها،
حل جدول
ریختن خون
فرهنگ فارسی هوشیار
ریختن آب یا خون خون ریختن، دراز کردن سخن را سخن پراکنی (مصدر) ریختن آب خون و مانند آن: سفک دما ء، (اسم) خونریزی.
فرهنگ فارسی آزاد
سَفْک، (سَفَکَ- یَسْفِکُ) ریختن (خون یا آب یا اشک)
معادل ابجد
160