معنی سقف
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
بالاترین سطح داخلی هر فضای سرپوشیده: سقف خودرو، سقف اتاق،
بالاترین میزان هرچیز: سقف درآمد،
[قدیمی، مجاز] = آسمان
* سقف لاجورد: [قدیمی، مجاز] آسمان،
* سقف مینا: [قدیمی، مجاز] آسمان،
* سقف دهان: (زیستشناسی) = کام۲
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
آسمانه
مترادف و متضاد زبان فارسی
بام، اشکوب، پوشش، رویه، سمک،
(متضاد) کف، رواق، طاق، عرش،
(متضاد) فرش، بالاترین حد، نقطه اوج
فارسی به انگلیسی
Ceiling, Roof
فارسی به ترکی
tavan
فارسی به عربی
سقف، غرفه علویه
عربی به فارسی
سقف , پوشش یا اندود داخلی سقف , حد پرواز , پوشش , طاق , بام () خانه , مسکن , طاق زدن , سقف دار کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
آسمان، عرش، پوشش روی خانه
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
240