معنی سلاطین قاراقویونلو
حل جدول
قرا محمد، قرا یوسف، قرا اسکندر، جهانشاه (شاه جهان)
اقامتگاه سلاطین
دربار
اندرونی سلاطین
حرمسرا
مهر سلاطین مغول
آلتمغا
آلتغما
لقب سلاطین پیشدادی
کی
لغت نامه دهخدا
سلاطین. [س َ] (ع اِ) ج ِ سلطان. (منتهی الارب) (آنندراج): همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. (تاریخ بیهقی).
یکچند پیشگاه همی دیدی
در مجلس ملوک و سلاطینم.
ناصرخسرو.
و دیگر سلاطین دولت میمون را که خداوند عالم پادشاه عصر... (کلیله و دمنه).
شاه سلاطین فروز خسرو شروان که چرخ
خواند بدوران او شروان را خیروان.
خاقانی.
اعدل ملوک و افضل سلاطین. (سندبادنامه). هیچیک از ملوک و سلاطین عالم در حق هیچ پادشاه و... (ترجمه تاریخ یمینی).
ملک حفاظی و سلاطین پناه
صاحب شمشیری و صاحب کلاه.
نظامی.
کجا در حساب آورد چون تو دوست
که روی ملوک و سلاطین در اوست.
سعدی.
حب سلاطین
حب سلاطین. [ح َب ْ ب ِ س َ] (اِ مرکب) رجوع به حب السلاطین و دند شود.
فرهنگ عمید
سلطان
کلمات بیگانه به فارسی
پادشاهان
فرهنگ واژههای فارسی سره
پادشاهان
مترادف و متضاد زبان فارسی
امرا، سلطانها، پادشاهان، ملوک، شاهان،
(متضاد) رعایا
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: سلطان) چیرگان شاهان (اسم) جمع سلطان پادشاهان. جمع سلطان
فرهنگ فارسی آزاد
اَلْواح سَلاطِین، لَوح های جداگانه ایست که در ادرنه و عکا خطاب باعاظم سلاطین عصر نازل گردید و ظهورالله بآنها ابلاغ شده و بمایَنْبَغِی وَ یَلِیقَ لَهُم نصیحت گردیدند (بذیل کلمه ملوک نیز مراجعه شود)،
واژه پیشنهادی
خداوندگار
معادل ابجد
670