معنی سمفونی از شهرام ناظری

حل جدول

سمفونی از شهرام ناظری

مولانا


اثر شهرام ناظری

اندک اندک


آلبومی از شهرام ناظری

دل شیدا

لاله بهار

کیش‌مهر

مهتاب رو

بنمای رخ، غم زیبا، کیش مهر

آتش در نیستان، آواز اساطیر، دل شیدا، سفر عسرت، غم زیبا، مهتاب رو، یادگار دوست، امیرکبیر، باد صبا، بشنو از نی، بنمای رخ، بهاران آبیدر، چشم به راه، ساز نو آواز نو، سخن تازه، سفر به دیگر سو، شورانگیز، مولویه (شوررومی)، صدای سخن عشق، کیش مهر، گل صد برگ، لاله بهار، لولیان، امیرکبیر، بعد یازدهم، رقصانه

صدای سخن عشق، مولویه

بهاران آبیدر

آوازاساطیر، سخن تازه

بنمای رخ

لغت نامه دهخدا

ناظری

ناظری. [ظِ] (حامص) نظارت کردن. ناظر بودن. رجوع به ناظر شود. || مباشرت. کارگزاری.


سمفونی

سمفونی. [س َ ف ُ] (فرانسوی، اِ) قطعه ٔ موسیقی که برای اجرا بوسیله ٔ ادوات کنسرتی ساخته میشود. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

ناظری زدن

(مصدر) ناظری خوردن

معادل ابجد

سمفونی از شهرام ناظری

1961

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری