معنی سنتور
لغت نامه دهخدا
سنتور. [س َ] (اِ) نام سازی است. یکی از قدیمترین و کاملترین سازهای ایرانی که بشکل ذوزنقتین ساخته و سیمهای بسیاری بر روی آن کشیده شده است و آنرا بوسیله ٔ دو مضراب چوبی نوازند. (فرهنگ فارسی معین). || نوعی از ساز برای بازیچه ٔ اطفال که بر دو لب چسبانند و از یک سو بسوی دیگر کشند و در وی دمند و آوازی از آن برآرند. (یادداشت مؤلف).
سنتور زدن
سنتورزدن. [س َ زَ دَ] (مص مرکب) نواختن سنتور.
فارسی به ترکی
santur
فرهنگ عمید
یکی از سازهای زهی که سیمهای بسیار (حدود ۷۲ سیم) بر روی آن کشیده شده و با دو مضراب چوبی بلند نواخته میشود و از قدیمیترین سازهای ایران است،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
(سَ) (اِ.) از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیم های بسیاری است و به وسیله دو مضراب چوبی نواخته می شود.
فارسی به عربی
زیلوفون
فارسی به آلمانی
Xylophon [noun]
فارسی به انگلیسی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
716