معنی سنگ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(ص.) وقار، اعتبار، (ق) آهستگی، آرامش، نام عمومی مواد کانی است که به طور طبیعی به یکدیگر چسبیده و متراکم شده است و در نتیجه توده نسبتاً سفتی را به وجود آورده است، وزنه ای جهت سنجش سنگینی، دو قطعه سنگ به ابعاد کوچک [خوانش: (سَ) [په.]]
فرهنگ عمید
حل جدول
حجر
مترادف و متضاد زبان فارسی
جماد، حجر، صخره، لهنه، سنجه، وزنه، جسم رسوبی (در کلیه مثانه)، واحد جریان آب (31 معیار، محک، سفت، سخت 01 انعطافناپذیر، بیرحم، قسی
فارسی به انگلیسی
Calculus, Petro-, Rock, Stone, Weight
فارسی به ترکی
taş
فارسی به عربی
بلاطه، حجاره، صخره
تعبیر خواب
دیدن سنگ ها در خواب، سختی است در کارها. اگر دید که سنگ در زیر آب جمع می کرد، دلیل که مالی چند به مکر و حیله و رنج جمع کند. اگر دید که سنگ از کوه می تراشید، دلیل که از مردی بزرگ سخت دل به مکر و حیله مال حاصل کند. اگر دید میان بیابان سنگ جمع می کرد، دلیل که او را به مکر و حیله از سفر مال حاصل شود. اگر دید بر کسی سنگ می انداخت، دلیل که به رنج و کراهت از مال خود چیزی به کسی دهد. اگر دید که سنگریزه به خانه همی آورد، دلیل کند که به قدر آن مال حاصل کند. - محمد بن سیرین
اگر دید که سنگ بر کسی می انداخت، دلیل است وی را تهمت کند به زنا، یابه گناه. - جابر مغربی
سنگ در خواب برچهار وجه است. اول: مال. دوم: مهتر. سوم: سختی در کارها. چهارم: کسب و رنج. - امام جعفر صادق علیه السلام
سنگ درخواب، بر دو وجه است. اول: مال. دوم: مهتری و هر سنگی که نرم بود، خیرات و منفعت آن زیادتر و هر سنگ که سخت تر بود، تاویلش به خلاف این است. اگر بیند سنگ سفید فرا گرفت و یا کسی بدو داد، دلیل که با مهتری خوش طبع و گشاده روی او را صحبت افتد و از او منفعت بیند. اگر دید سنگ سیاه داشت با مهتری کینه دار و بدخوی اورا صحبت افتد و از او منفعت بیند. اگر بیند سنگی سرخ داشت، دلیل است با مهتری مفسد و بدخوی و بدخواه او را صحبت افتد و بدو منفعت رسد. اگر دید که بر کوه شد و سنگهائی بسیار دید و از آن سنگ ها چیزی برگرفت و در دامن نهاد و می نگریست که آن سنگ ها چه رنگ داشت، تاویلش هم بر آن قیاس بود. اگر بیند سنگ سیاه و سفید داشت، دلیل که با مردی منافق وی را صحبت افتد و به قدر آن از وی نفع یابد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
حجر و جسمی صلب و سخت که از زمین استخراج میکنند وماده که کوههای صلب را تشکیل میدهد
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Fels (m), Felsen (m), Schaukeln, Stein (m), Wiegen, Stein (m)
معادل ابجد
130