معنی سهل انگاری وبی قیدی

حل جدول

سهل انگاری وبی قیدی

ولنگاری


سهل انگاری

اهمال

نداشتن دقت و مراقبت لازم

تسامح، مسامحه

مسامحه

لغت نامه دهخدا

سهل انگاری

سهل انگاری. [س َ اِ] (حامص مرکب) عمل سهل انگار. رجوع به ماده ٔ قبل شود.


انگاری

انگاری. [اَ / اِ] (ق) انگار. گویی: انگاری باران می آید. (یادداشت مؤلف). و رجوع به انگار شود.


وبی

وبی. [وَ بی ی] (ع ص) وباخیز. وباآور. وبائی: این ساعت موسم تابستان رسید و هوای جرجان وبی و عفین است. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).

واژه پیشنهادی

سهل انگاری

تساهل، مسامحه، غفلت، آسان انگاری، آسان پنداری

تهاون

تغافل


سهل انگاری و بی قیدی

ولنگاری

فرهنگ فارسی هوشیار

سهل انگاری

حالت و عمل سهل انگار.

فارسی به عربی

سهل انگاری

لامبالات

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

سهل انگاری وبی قیدی

519

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری