معنی سودابه

لغت نامه دهخدا

سودابه

سودابه. [ب َ / ب ِ] (اِخ) نام دختر پادشاه هاماوران است که زن کیکاوس باشد. (برهان). نام دختر پادشاه هاماوران بوده که بحسن مشهور و اعراب او را شعرای یمانی میگفتند و آنرا سوداوه نیز گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا):
غمین گشت سودابه را پیش خواند
ز کاووس چندی سخنها براند.
فردوسی.

حل جدول

سودابه

همسر کیکاووس


سودابه اشرفی (مروارید)

ماهی ها در شب می خوابند


اثری از سودابه اشرفی

ماهی ها در شب می خوابند


از بازیگران فیلم سودابه

رویا تیموریان

نام های ایرانی

سودابه

دخترانه، دختر زا، سود ده، از شخصیتهای شاهنامه، نام شاه هاماوران و همسر کیکاووس پادشاه کیانی

فرهنگ پهلوی

سودابه

نام زن کیکاووس

اطلاعات عمومی

سودابه

این واژه در سنسکریت: sutapa؛ (su-ta-pa) (انجام دهنده ی کارهای سخت، نوشنده ی شیره ی گیاه سمه soma)، su-tapas)، sutapas) (خورشید، آفتاب) و در پهلوی: سوتاپک sutâpak (آب سودمند) که می تواند همان شیره ی گیاه سمه باشد.

واژه پیشنهادی

اثری از سودابه اشرفی

سهم من

سهم من

راه فانوس دریایی، سهم من، کنار غروب، ماسک و کلمه


از بازیگران فیلم سودابه

ستاره اسکندری

سارا عابدیان

نیکی میرزایی

آرمان درویش

معادل ابجد

سودابه

78

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری