معنی سودجو

لغت نامه دهخدا

سودجو

سودجو. (نف مرکب) سودطلب. نفعجو. فایده خواه.

فرهنگ عمید

سودجو

کسی که پیوسته در طلب سود و بهره باشد، سودجوینده،

حل جدول

سودجو

منفعت طلب، سودگر

منفعت‌طلب

مترادف و متضاد زبان فارسی

سودجو

سودپرست، سودگر، منفعت‌خواه، منفعت‌جو، منفعت طلب، نفع‌طلب،
(متضاد) بهره‌رسان

فارسی به انگلیسی

سودجو

Profiteer, Self-Seeker

فرهنگ فارسی هوشیار

سودجو

نفع جو، فایده خواه

معادل ابجد

سودجو

79

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری