معنی سودها

حل جدول

سودها

منافع، بهره ها


نتیجه ها و سودها

ثمرات

فرهنگ فارسی هوشیار

فواید

سودها، بهره ها


افادات

(تک: فائده) سودها (مصدر) جمع افاده (افادت)


عوائد

صله ها، مهربانیها، سودها و منافع، جمع عائده


رباح

‎ بزغاله، گربه ی پدرام، بچه شتر بچه گاو (تک: ربح) سودها ‎ فروختن، سود خواری ‎ کپی نر، بزغاله، شترک لاغر

فرهنگ معین

رباح

(~.) [ع.] (اِ.) جِ ربح، سودها.


منافع

(مَ فِ) [ع.] (اِ.) جِ منفعت، سودها، منفعت ها.

انگلیسی به فارسی

Extraordinary Gains And Losses

سودها یا زیانهای غیر مترقبه

مترادف و متضاد زبان فارسی

منافع

فواید، مزایا، مصالح، سودها، منفعت‌ها، فایده‌ها،
(متضاد) مضار


مضار

مضرت‌ها، زیانها، گزندها، ضررها، مضرات،
(متضاد) منافع، منفعت‌ها، فواید، بهره‌ها، سودها

فرهنگ فارسی آزاد

عائدات

عائِدات، درآمدها- سودها (مفرد:عائِدَه- بمعانی دیگر عائِدَه نیز توجه شود)،


فوائد

فَوائِد، فایده ها، سودها، منافع، بهره ها، ربح ها (مفرد: فائِدَه)،

لغت نامه دهخدا

ارباح

ارباح. [اَ] (ع اِ) ج ِ ربح. (دهار). سودها. ربحها. رجوع به ربح شود.
- ارباح مکاسب، سودهای کسب.


مجانی

مجانی. [م َ] (ع اِ) ج ِ مَجنی ̍. (اقرب الموارد). ج ِ مجنی [م َ نا]: مجانی الادب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مجنی شود. || سودها و منفعتها و حاصلها. (ناظم الاطباء).

معادل ابجد

سودها

76

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری