معنی سوراخ کردن

حل جدول

سوراخ کردن

سفتن

نقب

فارسی به انگلیسی

سوراخ‌ کردن‌

Burrow, Impale, Penetrate, Perforate, Pierce, Spike, Stab, Stick, Transfix

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

سوراخ کردن

ابره، اثقب، اطرح، اطعن، بصاق، ثقب، خوزق، دفع، شق، طعنه، عصا، لکمه، مثقب

فرهنگ فارسی هوشیار

سوراخ کردن

‎ سفتن رخنه دار کردن ثقب، شکاف دادن.

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

سوراخ کردن

Faustschlag [noun], Hineinstechen, Spritze (f), Stechen, Stich (m), Stoß (m)

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

سوراخ کردن

1141

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری