معنی سوره
لغت نامه دهخدا
سوره. [رِ] (اِخ) دهی است از دهستان حنین بخش مرکزی شهرستان خرم آباد. دارای 1000 تن سکنه. آب آن از شط العرب و محصول آنجا خرما. شغل اهالی آنجا زراعت و صنایع دستی آنان حصیربافی است. موقع بارندگی با قایق از شط العرب به خرمشهر می روند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
سوره. [رِ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهپور شهرستان خوی. دارای 839 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ زولا و محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
سوره. [رِ] (اِخ) دهی است جزو دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران. دارای 181 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، صیفی و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فرهنگ معین
(رَ یا رِ) [ع. سوره] (اِ.) هریک از فصل های یکصد و چهارده گانه قرآن مجید.
فرهنگ عمید
‹سورت› هریک از قسمتهای صدوچهاردهگانۀ قرآن که خود شامل چند آیه است،
[مجاز] سورۀ توحید،
حل جدول
فصل قرآنی
فرهنگ فارسی هوشیار
نشان بزرگی و رفعت آن هر یک از فصول یکصد و چهارده گانه قرآن مجید
فرهنگ فارسی آزاد
سُوْرَه، هر قطعه یا مجموعه مستقل از آیات الهی- هریک از قطعات یا مجموعه های مستقل (مفصول) قرآن که 114 سوره میباشد. فضل- شرف- رتبه بلند و منزلت رفیع- (جمع: سُوَر- سُوَرات- سُوَر- سُوْرات)
معادل ابجد
271