معنی سکنجبین
لغت نامه دهخدا
سکنجبین. [س ِ ک َ ج َ] (معرب، اِ) معرب سکنگبین و این مرکب است از سِک به معنی سرکه و از اَنگُبین به معنی شهد است و این ترکیب زمانه سابق است و فی زماننا بجای شهد قند یا شکر سفید داخل میکنند. (غیاث) (آنندراج): دفع مضرت [شراب مویزی] سکنجبین و آب و کاسنی و تخم خیار. (نوروزنامه). و نقل [شراب افتاده ٔ پرورده] ریباس و انار کنند و ازپس او سکنجبین خورند تا زیان ندارد. (نوروزنامه).
فرهنگ عمید
سرکنگبین
حل جدول
مخلوط سرکه و شکر
تعبیر خواب
سکنجبین به خواب، چون شیرین بود، خوردن آن در خواب مال و روزی بود که آسان به دست آید و چون ترش بود، دلیل که مال با غم و اندوه به دست آید. - محمد بن سیرین
اگر بیماری، سکنجبین به خواب بیند، اگر شیرین بود شفا یابد، اگر ترش بود، بیماری او به درازا کشد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
فرهنگ گیاهان
مخلوطی از سرکه و شکر است
فرهنگ فارسی هوشیار
پارسی تازی گشته سکنگبین نوشاکی است که از سرکه و انگبین و نانوک (نعناع) فراهم آورند شربتی که از سرکه و انگبین با شکر و قند سازند.
معادل ابجد
195