معنی سیئات

لغت نامه دهخدا

سیئات

سیئات. [س َی ْ ی ِ آ] (ع اِ) ج ِ سیئه. (از دهار) (ترجمان القرآن). معاصی. گناهان. (غیاث) (آنندراج). سیئات اعمال. کارهای بد وناشایسته. (ناظم الاطباء). مقابل حسنات:
و صَیَّرَ دهرک الاحسان فیه
الینا مِن عظیم السَیّئات ِ.
ابن الانباری (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 192).
دیدم که سیئات جهانش نکرد صید
زآن رو نکردم این حسنات موقرش.
خاقانی.
تا که غفاری او ظاهر شود
سیئات جمله راغافر شود.
مولوی.

فرهنگ معین

سیئات

(سَ ی ِّ) [ع.] (اِ.) جِ سیئه،اعمال زشت.

فرهنگ عمید

سیئات

کار‌های زشت و ناپسند،

حل جدول

سیئات

اعمال زشت

مترادف و متضاد زبان فارسی

سیئات

متضاد: حسنات

فرهنگ فارسی هوشیار

سیئات

معاصی و گناهان، کارهای بد و نا شایسته

فرهنگ فارسی آزاد

سیئات

سَیِّات، خطاها و گناهان- اعمال زشت و ناپسند (مفرد: سَیِّئه)

معادل ابجد

سیئات

471

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری