معنی سیخول

لغت نامه دهخدا

سیخول

سیخول. (اِ) سیخور. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). خارپشت کلانی را گویند که خارهای ابلق دارد و مانند تیر اندازد. (برهان) (آنندراج). اسغر. (فرهنگ رشیدی). سغر. (اوبهی). جانوری باشد که بر اندامش خارها ابلق مثل دوک بود، چون کسی قصد گرفتن آن کند اندام خود را چنان درهم فشارد که آن خارها از بدن پریدن نماید و آنرا تشی گویند. (جهانگیری). جوجه تیغی. قنفذ. خارپشت. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به سگر، سگرنه، سغر و اسغر شود.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ عمید

سیخول

خارپشت بزرگ که خارهای بلند ابلق دارد و آن‌ها را مانند تیر می‌اندازد، خارپشت بزرگ تیرانداز، اسغر، جبروز، جوله، تشی، بیهن، روباه ترکی،


پیهن

سیخول


سگر

سیخول


رکاشه

سیخول


سکاسه

سیخول


زکاسه

سیخول


اسگر

سیخول


چیزو

=سیخول


چکاسه

=سیخول


جکاشه

=سیخول


پهمزک

سیخول

واژه پیشنهادی

سیخول

چکاسه

حل جدول

سیخول

خارپشت تیرانداز

فرهنگ فارسی هوشیار

سیخول

(اسم) خار پشت جبلی.

معادل ابجد

سیخول

706

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری