معنی سیروس

لغت نامه دهخدا

سیروس

سیروس. (اِخ) رجوع به کورش شود.

فرهنگ معین

سیروس

ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا. (فره)، در فارسی نامی از نام های مردان. [خوانش: [فر.] (اِ.)]

حل جدول

سیروس

نام مردانه ایرانی

نام های ایرانی

سیروس

پسرانه، شکل فرانسوی کوروش، کوروش

گویش مازندرانی

سیروس

بنا به گفته ی کتزیاس مورخ عهد باستانی یونان، پسر چوپانی ازمردها...

فرهنگ فارسی هوشیار

سیروس

لاتینی تازی گشته کیمار شاخکی (کیمار) از گیاهان

معادل ابجد

سیروس

336

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری