معنی سیستم اعشاری در حساب
لغت نامه دهخدا
حساب اعشاری. [ح ِ ب ِ اَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به اعشاری شود.
اعشاری
اعشاری. [اَ] (ص نسبی) منسوب به اعشار.
- حساب اعشاری، قسمتی از علم حساب که در آن عدد صحیح تجزیه شود و اعداد کسری پیدا کند.
حساب
حساب. [ح ِ] (اِخ) چشمه ٔ... رجوع به چشمه ٔ حساب شود.
حساب. [ح ُس ْ سا] (ع ص، اِ) ج ِ حاسب: بر دست او حملی روان کرد که اقلام کتاب و افهام حساب از حد و حصر آن قاصر آید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). در اعداد کتاب و حساب منتظم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). پشته ها را چون قلم حساب بند از بند فرو پاشید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 452).
حساب. [ح َس ْ سا] (ع ص، اِ) شمارگر. (مهذب الاسماء). محاسب. شمارگر. (سمعانی).
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
دهدهی
فرهنگ عمید
ترکی به فارسی
سیستم
عربی به فارسی
شمردن , حساب کردن , محاسبه نمودن , حساب پس دادن , ذکر علت کردن , دلیل موجه اقامه کردن (با) , تخمین زدن , دانستن , نقل کردن () حساب , صورت حساب , گزارش , بیان علت , سبب , علم حساب , حساب , حسابی , حسابگر , حسابدان , محاسبه , محاسبات
فارسی به عربی
حساب، حکایه، هبه
تعبیر خواب
: اگر کسی بیند در قیامت حق تعالی با وی حساب می کرد و حساب بر وی آسان است، دلیل بر رستگاری و خیر کند. اگر به خلاف این است، بد باشد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
معادل ابجد
1427