معنی سیم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
نقره، پول، وجه، فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون، سرب) یافت می شود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر می گردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد، مفتول، رشته باریک فلزی، یک یا [خوانش: [په.] (اِ.)]
(اِ.) چوب هایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند؛ یوغ.
(اِ.) چرک، خونابه.
فرهنگ عمید
چرک و خونابه که در زخم و جراحت جمع شود،
* سیم کشیدن: (مصدر لازم) [عامیانه]
(برق) یک یا چند رشتۀ باریک و بلند ساختهشده از فلزی با رسانایی بالا که برای انتقال برق یا سیگنالهای الکتریکی به کار میرود: سیم برق، سیم تلفن،
(شیمی) = نقره
(موسیقی) رشتۀ نازک فلزی که روی بعضی آلات موسیقی، مانند تار و سهتار، میکشند و با زخمه زدن یا کشیدن ابزار موسیقیایی بر آن، مرتعش شده و تولید صدا میکند،
* سیم کشیدن: (مصدر لازم) کشیدن و امتداد دادن سیم برق، تلفن، یا تلگراف از جایی به جای دیگر و وصل کردن آن، سیمکشی کردن،
شیم šim
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Line, Silver, String, Wire
فارسی به ترکی
tel, gümüş
فارسی به عربی
حبل، خیط، سلک، فضه
تعبیر خواب
دیدن سیم درست در خواب، دلیل بر خبری راست بود و سیم شکسته، دلیل بر خبر دروغ. اگر بیند سیم در کیسه او بود، دلیل که چیزی به امانت در پیش او بنهند. اگر در خواب کاسه یا آفتابه یا طشت خود سیمین بیند، دلیل بر مالی مجموع بود. اگر بیند که سیم بسیار بی اندازه یافت، دلیل که گنج یابد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
بسیار مردمان باشند که در خواب سیم بینند و در بیداری همان بیابند و بسیار بود که به زحمت افتند و به این سبب، طبعهای مختلف بود. - محمد بن سیرین
گویش مازندرانی
فرهنگ فارسی هوشیار
یکی از فلزات گرانبها که در معدن بطور خالص یا ترکیب با فلزات دیگر مانند سرب پیدا میشود، نقره
فارسی به آلمانی
Draht (m), Verdrahten, Schnur (f), Silber (n), Silbern, Strick (m), Versilbern
معادل ابجد
110