معنی سیمیا
لغت نامه دهخدا
سیمیا. (اِ) علم سیمیا. علم طلسم که از آن انتقال روح در بدن دیگری کنند و به هر شکل که خواهند درآید و چیزهای موهوم در نظر آرند که در حقیقت وجود آنها نباشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود مانع آنچه موافق آن باشد و قسمی در علوم سامیه است. (از نفایس الفنون). علمی است که بدان تسخیر جن میشود. (بحر الجواهر). یکی از علوم خفیه و از علوم محتجبه قدما است، و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود یا منع آنچه موافق عادت. (فرهنگ فارسی معین). «علم » خواص و اسرار حروف. مدعیان وقوف بر این «علم » برای حروف طبایع (آتشی، آبی و خاکی) مرموز قائل بودند و چون اسماء مرکب از حروف است، همین طبایع و اسرار را در اسماء ساری میدانستند و مدعی بودند که بوسیله ٔ حروف و اسماء میتوان در عالم طبیعت تصرف کرد. از صاحب نظران در سیمیا یا علم حروف و اسماءابن العربی و بونی را میتوان نام برد که نتیجه و ثمره ٔ سیمیا را تصرف کردن نفوس ربانی در عالم طبیعت میدانستند به یاری اسماءالحسنی و کلمات الهی که از حروف ناشی میشود. (از دائره المعارف فارسی):
جادویی کردت کسی یا سیمیاست
یا خلاف طبع تو از بخت ماست.
مولوی.
کیمیاسازیست چبود کیمیا
معجزه بخش است چبود سیمیا.
مولوی.
|| بلاغت. فصاحت. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
[معر.] (اِ.) عِلم حروف، علم طلسم و جادو.
فرهنگ عمید
در قدیم صاحبان این علم برای حروف طبایعی مرموز قائل شده و مدعی بودند که بهوسیلۀ حروف و اسما میتوان در عالم طبیعت تصرف کردن یا آنکه در قوۀ تخیل و تصور دیگران نفوذ کرد و چیزهایی را که وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت، علم حروف، علم اسرار حروف، علم طلسم و جادو، علم مجسم ساختن چیزهای موهوم در نظر دیگران، چشمبندی،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آن چه مخالف عادت بود یا منع آن چه موافق عادت باشد.
فرهنگ فارسی آزاد
سیمیا، علامت- بهجت و سرور- حسن- نوعی سحر و جادو- علم خواص و اسرار حروف- علمی قدیمی و مرموز برای تصرف اشیاء و ستارگان و طلسم و جادو که شامل عقائد خرافی و پوچ است
معادل ابجد
121